به نام خدا

 

وظیفه‌ی پدیدارشناسی رابطه‌ی انسان-تکنولوژی این است که ویژگی‌های ساختاری متنوع این رابطه‌ی مبهم را روشن کند. در انجام این وظیفه، نخست از ویژگی‌های در دسترس تجربه‌ای آغاز می‌کنیم که ما با جسم خود با آن‌ها در تماسیم. در آغاز به راه‌های مختلفی که ما به عنوان یک جسم به وسیله‌ی تکنولوژی با محیط ارتباط برقرار می‌کنیم می‌پردازیم.

سعی بر این است که ترجمه نشود و محتواهای اصلی هر بخش در خلاصه‌ترین حالت به نگارش درآید.

 

بخش A

تکنیک‌های مجسم(تن یافته)

واضح است که لوازم اپتیکی بینایی را دگرگون می‌کنند. نسبت به این دگرگونی ثوابت و متغیر‌هایی داریم که هنوز در تشخیص‌ آن‌ها دچار مشکلیم. یافتن این ثوابت و متغیر‌ها بر عهده‌ی قسمی از پدیدارشناسی است که به آن تن‌یابی می‌گوییم. 

اصطلاح «تکنیکی» برای اشاره به ویژگی‌های فیزیکی تکنولوژی به کار می‌رود. یکی از شروط مادی لازم برای تن‌یابی این است که در حد تجربه‌های عادی انسانی شفافیت داشته باشد. تن‌یابی رابطه‌ای است که در آن تکنولوژی به حداکثر شفافیت می‌رسد. 

تکنولوژی در فرایند عمل من حواس مرا به خود پرت نمی‌کند و به تکنیک مربوطه تن‌بخشی می‌کند. تکنیک عبارت است از همزیستی افزار و کاربر در متن یک عمل بشری. علاوه بر عینک، سمعک و عصای نابینایان هم چنین وضعیتی دارند. 

زنجیره‌ی سوژه-افزار-ابژه به واسطه‌ی تکنولوژی قوام می‌یابد و دایره‌ی ادراک تنگ‌تر می‌شود. مثال‌هایی که پیشتر زده شد نشان‌دهنده‌ی تکنولوژی‌های ساده‌تر بودند در حالی که در تکنولوژی‌های پیچیده‌تر مثل خودرو‌ها نیز چنین مواردی را داریم. 

مطبوعیت استفاده از یک تکنولوژی به خاطر روابط‌ تن‌یابی است. 

شفافیتی که تکنولوژی فراهم می‌آورد جزئی و ظاهری است و این بهای بزرگنمایی‌ای است که برایمان انجام می‌دهد. 

هیچ تکنولوژی کارآمدی، خنثی و بی اثر نیست و موقعیت ما را عوض می‌کند، هرچند اندک و نامحسوس. این یک میل است که به آن «میل ایجاد تغییر در موقعیت» می‌گوییم. 

استفاده از این ابزار‌ها در حکم گسترش تدریجی ادراک حسی آدمی و راهیابی به قلمرو‌های تازه است. 

میل به شفافیت ناب همان آرزوی گریختن از تکنولوژی‌های مادی است. میل به رهانیدن تنی که قابلیت‌هایش به خاطر درگیری با تکنولوژی گسترش یافته است. این میل و خواهش اسیر تناقض می‌ماند. کاربر هم تکنولوژی را می‌خواهد و هم نمی‌خواهد. (در واقع یک حس مبهم و دوگانه در انسان‌ هست که شاید بشود آن را شهوت دستیابی به قدرت و دانش دانست و از طرفی محدودیت‌هایی که بر آزادی ما اعمال می‌کند باعث می‌شود گاهی آن را نخواهیم.)

کاربر قدرت را می‌خواهد ولی محدودیت را نمی‌خواهد. این احساس دوگانه به خاطر ابهام ذاتی تکنولوژی است.(کدام ابهام ذاتی؟)

روابط تن‌یابی، یک بزرگنمایی-فروکاست را در بطن خود دارد. اما اگر قرار بود عینا همان حسی که در ادراک معمولی داشتیم تکرار شود، این تکنولوژی برای ما جذابیتی نمی‌داشت. تکنولوژی برخی‌ چیز‌ها را عیان می‌کند که مارا به وجد می‌آورد و باعث می‌شود برخی چیز‌ها را پنهان کند که ما آن‌ها را فراموش می‌کنیم. 

رازی در مورد سیر پیشرفت و تحول تکنولوژی: در خلال اختراعات، مقاصد پنهانی هم به وقوع می‌پیوندند. 

اگر انسان از بدو تولد از نحوه‌ی ادراک طبیعی‌اش بی‌بهره بود چه می‌شد؟ در حالتی که ادراک با واسطه و بی‌واسطه را داریم توانایی مقایسه داریم اما وقتی ادراک بی‌واسطه حذف شود عملا توانایی مقایسه را نیز از دست می‌دهیم و در جهانی که به واسطه‌ی تکنولوژی برایمان تصویر شده غرق می‌شدیم.