برای ورود به بحث لازم است تا در ابتدا میان سه نوع دین تمایز قائل شویم:

۱-دین وحیانی ۲-دین فلسفی ۳-دین طبیعی

استدلال هیوم در این بخش معطوف به «دین وحیانی» است. لازم به ذکر است که رد معجزات توسط هیوم از این جهت مهم است که نقش محوری‌ای در ایمان مسیحی دارد و با توجه به این اعتقاد مسیحیان که عیسی (ع) خود خداست که در جلد بشری ظهور کرده، معجزات در اصل نشانه‌ی الوهیت او بوده است. 

از این رو دین وحیانی عمدتا مبتنی است بر گواهی. مدعای اصلی هیوم این است که هیچ گواهی‌ای نمی‌تواند باور به دین وحیانی را بر پایه‌ی معجزات تایید کند. 

اعتبار گواهی: گواهی چه موقع و چرا اعتبار دارد؟ زمانی که برخی شرایط برقرار باشند. مثلا گواهی دهنده مورد اعتماد و موثق باشد و از دروغ شرم داشته باشد. همچنین لازم است که سابقه‌ی خوبی از آن فرد داشته باشیم یعنی گزارش‌هایی که از رویداد‌ها ارائه داده به صورت مداوم با آن‌ها همخوانی داشته باشد. 

ماهیت معجزه: معجزه یعنی نقض قوانین طبیعت. مثلا شفا دادن نابینای مادرزاد معجزه است. 

از دو مقدمه‌ی بالا چنین نتیجه گرفته که گواهی به معجزات معتبر نیست چرا که هر دوی «گواهی» و «قوانین طبیعت» از سنخ تجربه هستند؛ معجزه نقض تجربه است و خلاف تجاربی است که ما داریم و تجربه‌ی ما نیز مؤید قوانین طبیعت است بنابراین باید گواهی برای معجزه را به نفع این تجارب کنار بگذاریم. تجربه‌ی ما از قوانین طبیعت خیلی قوی است و هیچ گواهی‌ای نمی‌تواند به این خاطر، معجزات را تایید کند. 

هیوم می‌گوید که انسان‌های جاهل و اقوام بی‌تمدن این معجزات را گزارش می‌کنند. از طرف دیگر میلی برای شگفتی آفرینی در انسان‌ها هست که با بیان کردن اظهارات عجیب و غریب می‌تواند ارضا شود و این مورد هم خود اعتبار گواهی‌ها را زیر سوال می‌برد.